دَخمه
مولای موعودم! کسی که دل در گرو روشنترین خورشیدها دارد، کسی که بهشت دوران حضور تو را لحظه میشمارد، مگر میتواند دل ببندد به ماندن و سرگرم شدن در این دنیا؟
چشم که باز کردم، دیدم وسط یک دخمهی تاریک افتادهام.
دوروبرم پر بود از تاریکی محض و صدای خش خش حرکت حشرات!
نمیشد نشست و دست روی دست گذاشت! باید نوری میتابید! باید امیدی میآمد!
برخاستم و باوحشت روی سنگها دست کشیدم.
تلاش کردم جا به جاشان کنم.
سنگی تکان خورد و نور ضعیفی روزنی برای تابیدن یافت.
با تعجّب دیدم آدمهایی داخل دخمه نشستهاند!
مشغول بازی با چیزی بودند. چنان سرگرم شده بودند که گویی دنیایی جز آن نداشتند.
نه از تاریکی آزرده بودند و نه از تکاپوی حشرات!
خو گرفته بودند با این دخمهی نمور و چندشآور!
***
ولی من اهل این زندگی نیستم!
من از اهالی دخمههای دنیای عادتها نیستم!
مولای موعودم!
نیستم و نمیخواهم باشم!
دخمهی دنیا را بی نور جمال تو و آرمانهای تو و اولیای تو نمیخواهم.
ماندن در تکاپوی حشرات گناه و زندگی با خش خش چندشآور دنیازدگی کار من نیست!
دنیای منتظران تو دنیای دخمهها نیست.
کسی که دل در گرو روشنترین خورشیدها دارد، کسی که بهشت دوران حضور تو را لحظه میشمارد، مگر میتواند دل ببندد به ماندن و سرگرم شدن؟
دلم گرم است به این که میدانم در این تاریکیها رهایمان نکردهای.
خودت گفتهای: «فراموش تان نمیکنیم و در امورتان کوتاهی نمیورزیم!»
پی نوشت:
دوروبرم پر بود از تاریکی محض و صدای خش خش حرکت حشرات!
نمیشد نشست و دست روی دست گذاشت! باید نوری میتابید! باید امیدی میآمد!
برخاستم و باوحشت روی سنگها دست کشیدم.
تلاش کردم جا به جاشان کنم.
سنگی تکان خورد و نور ضعیفی روزنی برای تابیدن یافت.
با تعجّب دیدم آدمهایی داخل دخمه نشستهاند!
مشغول بازی با چیزی بودند. چنان سرگرم شده بودند که گویی دنیایی جز آن نداشتند.
نه از تاریکی آزرده بودند و نه از تکاپوی حشرات!
خو گرفته بودند با این دخمهی نمور و چندشآور!
***
ولی من اهل این زندگی نیستم!
من از اهالی دخمههای دنیای عادتها نیستم!
مولای موعودم!
نیستم و نمیخواهم باشم!
دخمهی دنیا را بی نور جمال تو و آرمانهای تو و اولیای تو نمیخواهم.
ماندن در تکاپوی حشرات گناه و زندگی با خش خش چندشآور دنیازدگی کار من نیست!
دنیای منتظران تو دنیای دخمهها نیست.
کسی که دل در گرو روشنترین خورشیدها دارد، کسی که بهشت دوران حضور تو را لحظه میشمارد، مگر میتواند دل ببندد به ماندن و سرگرم شدن؟
دلم گرم است به این که میدانم در این تاریکیها رهایمان نکردهای.
خودت گفتهای: «فراموش تان نمیکنیم و در امورتان کوتاهی نمیورزیم!»
پی نوشت:
1. انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم.
منبع: مجله باران
منبع: مجله باران
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}